پیشاپیش از همه ی دوستان که هرزنوشته های یک آدم همیشه خواب را می خوانند سپاسگزار و به جهت هرزدهنی هایم پوزش می طلبم. چنانچه خوابگرد را می پسندید به دیگران نیز توصیه کنید.

دوشنبه، مهر ۷

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...

سیف فرغانی چندین قرن پیش چه پیش بینی یی کرده بود!
 
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
 
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب
 
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایّام ناگهان
 
برباغ و بوستان شمانیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
 
برحلق و بردهانِ شمانیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
 
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
 
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت
 
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست
 
گرد سُم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت
 
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
 
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن
 
تاثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شماناکسان رسید
 
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
 
بعداز دوروزاز آن شمانیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم
 
تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدّتی
 
این گُل، ز گُلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده دراین خانه مال وجاه
 
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپُرده به چوپان گرگ طبع
 
این گُرگیِ شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حُکم اوست
 
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
 
 
ای دوستان خواهم که به نیکی دُعای سیف
 یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

 

سه‌شنبه، تیر ۱۷

کریمی قدوسی/ میرحسین/ عبدالله عبدالله و باقی قضایا...

خدایی اصلا مهم نیست که NPT درست است ؟ یا M P T ؛ اما اینکه یک نماینده ملت در خانه آن ها که به نام مجلس شورای اسلامی نام گذاری شده است بیاید و بنشیند و به جای اینکه قوانینی وضع کند تا موکلین اش از زندگی بهتری برخوردار شوند، دم به ساعت شلوارش را بکشد پایین و «تر» بزند به هر چه که پیشینیان اش در همان خانه مصوب کرده اند، دیگر از ان حرف هایی است که فقط از مجلس شورای ما بر می آید! این آقای قدوسی که نماینده ی مردم کلات و مشهد در مجلس است بدجوری گاف می دهد و روزنامه نگاران را خوشحال می کند.
قبلا که در ماجرای NPT سوژه خنده ی خلایق شده بود حالا هم وقتی داریم شاهد تقلب در انتخابات افغانستان می  شویم یاد انتخابات 88 را در ذهن ها تداعی می کند که  ذکر چند نکته در این باره خالی از لطف نیست.
1- آن وقت ها ملت می گفتند میرحسین می باید تا دوره ی بعد صبر می کرد و در دوره ی بعدی حق اش را می گرفت.
2- دوره ی بعدی البته میرحسین توی خونه شون محبوس بود و شیخ حسن رییس جمهور شد. شانس آورد امام زنده نبود وگرنه شدید تر باهاش برخورد می کرد.
3-عبدالله عبدالله هم بعد از میرحسین همون اتفاق براش افتاد و البته مثه میر حسین شلوغ کاری نکرد، احتمالا این عوامل «بند یک همین نوشته» بهش مشاوره داده بودن.
4-حالا امروز عبدالله عبدالله دقیقا همون حرفای میرحسین 5 سال پیش رو تکرار کرد.
5- عبدالله عبدالله می گوید در انتخابات اخیر تقلب صورت گرفته. چیزی که خوابگرد معتقد است دوره ی قبل انتخابات افغانستان هم اتفاق افتاده بود و عبدالله نخواست به سرنوشت میر حسین مبتلا بشه.
سوال: حالا به نظرتون افغانستان آن قدر توسعه یافته هست که حق عبدالله عبدالله را بدهد؟
تکمله: حالا باز مهم نیست «باغی» درسته یا «باقی» مهم اینه که این آقای جواد کریمی قدوسی یه دونه س! حیف! اگه دوتا بود می شد ببندنش به گاری....
خوابگرد فداتون!
 

جمعه، بهمن ۲۵

اندر احوالات این روزهای جهان/ محمد مرسی

این خیلی بده که آدم خواب بمونه بعد یه هو پاشه ببینه، ای داد و بیداد!! چه خبر شده تو دنیا!؟ انگاری همه جا کن فیکون شده! مموتی که قبلن در به در شده بود؛ اما بعدِ مموتی هم هسته یی بر باد رفته، هم به جای «عیدانه» سبد کالا کردن تو حسابای بانکی مردم! از همه ی اینا که بگذری آرشیو وبلاگ خوابگرد خودش گواهی می ده من خیلی وقت پیشا خواب دیده بودم که این مرسی پدر مصر رو در می آره، حالام که گند کاراش دراومده می کنن ش توی سبد آهنی ور می دارن می آرن دادگاه و می برن! ما که خواب موندیم ندیدیم، ولی بر وبچ که دیده بودن می گن این بزغاله از بس تو قفس مونده دادایی می کشید کانهو شیر! مردک از بس تو قفس مونده باور کرده خودش رییس جمهور مصره، هر چند تو در و داهات مصر خیلی طرفدار داره؛ اما خوشم میاد که مصری های باسواد نذاشتن این یابو علفی که دو سال پیش اومد تهران و وقتی   اون بالا  نشسته بود همه رقم بی احترامی به ما ایرانی ها کرد و البته چون مام یه میمون کنارش داشتیم که دست کمی از خودش نداشت اون وقتا چیزی بهش نگفتیم....حالا هی داد بزنه تو قفس...اینقده داد بزنه تا به قول میمون سابق! مون؛‌ نعره دونش پاره شه...
گنگ خواب دیده

شنبه، مهر ۶

مراسم کفش زنی به حسن روحانی/برای ثبت در تاریخ!

این ها یا احمق اند یا دیگران را احمق فرض کرده اند.

ششم مهرماه 1392/ بازگشت رییس جمهور روحانی از نشست سالانه ی سازمان ملل متحد/ مهرآباد تهران

شنبه، تیر ۲۲

آیت الله زنجانی: آب روزه را باطل نمی کند

خدایی یه کاری می کنن خواب از کله ی آدم می پره، من و فک و فامیلم یه عمر خودمونو کشتیم نریم جهندم!! هی روزه گرفتیم، هی آب نخوردیم! هی روزه گرفتیم ، هی آب نخوردیم، حالا آیت الله زنجانی توی روزگاری که نه من و نه هیچکدوم از دور ووری هام روزه نمی گیرن، می گن آب روزه رو باطل نمی کنه! خدایی دروغ نمی گم اینجا کلیک کنید تا اصل خبر رو بخونید، نخواستید ادامه ی مطلب رو بخونید همون خبره...
ارادتمند: گنگ خواب ندیده!!


شنبه، تیر ۸

مصر و مرسی /

یادش به خیر، دو سه سال پیش که محمدالبرادعی به عنوان/ میرحسین مصر/ شروع کرد به گفتن اینکه تو انتخابات مصر تقلب شده، اینجا مطالب خوبی نوشته بودم که وقتی می خونم خودم لذت می برم. بماند که نتیجه این شد که مبارک !تبدیل به میمون نامبارک شد و بعدشم انتخابات مجددد برگزار شد و /مستر مرسی/ شد رییس جمهور! حالا بماند با شانتاژ بعضیا سوار خر شد یا نه راس راستکی خودش همین جوری/خودجوش/ رییس جمهمور شد اما بالاخره شد. 
چیزی که همون روزا ذهن منو به خودش مشغول کرده بود این بود که/ این ملت ببوی مصر/ یعنی نمی فهمن این بابا بعد از یه مدت تبدیل می شه به /نیو مبارک/ و دوباره دیکتاتوری رو راه می ندازه تو مصر؟
حالا بعد از یه سال مصریا که می بینن یه کلاه رفته سرشون تا گردن راه افتادن تو خیابون شعار و زد و خورد و این حرفاٰ /مستر مرسی/ هم گویا تو یه سالگی ریاست ش قول داده اشتباهات ش رو جبران کنه، از من نشنیده بگیرن! چرا؟ خب به ما چه که تو مصر چه اتفاقی می افته ؛ اما این خط  و این هم نشون، مصر تا وقتی مرسی رییس جمهور باشه همین اوضاع رو داره می گین نه؟ خاک بریزین رو شست ام....
گنگ از خواب پریده

پنجشنبه، تیر ۶

آقا فری اومد

به کوری چشم استکبار جهانی و به میمنت انتخاب دکتر!! حسن روحانی که قبلا اسم ش فریدون بوده، حالا همینجوری صوب تا شب طلا و دلار داره می یاد پایین! حالا تا کجا می خواد بیاد پایین معلوم نیس، ولی خب همینجوری بی خود و بی جهت داره می یاد پایین! اصلا و ابدا معلوم نیس که این بازی رو درآورده بودن که وقتی مش محمود(اون قدیما بود که می گفتیم دکتر/داره پست ش رو تحویل می ده )خواس بره مردم بگن:
 دیدین! رییس جمهور جدید کلید میلید داره، باهاش همه ی قلفا رو(همون قفلا/زبونم بهتر نمی چرخه) وا می کنه.
 حالا البته کار ما راحت تر شده! می گیریم یه بند صوب تا شب می خوابیم؛ دیگه م لازم نیس هی تو خواب راه بریم و بعد بیاییم خوابامونو بنیویسیم.
البته موندیم ببینیم اصَن این محمود  دل ش می یاد از اسب بیاد پایین؟ تازگیا رفیق ش رو دارن می گیرن، فک کنم دفه ی بعد که از خواب پاشم بخوام گزارش بنویسم اینجا، دیگه هم رحیم رو گرفته باشن و هم محمود در به در شده باشه؛ اما نمی دونم جواب این همه گُه کاری این دو تا رو که البته تنها نبودن رو که می خواد بده؟
گنگ خوابدیده

دوشنبه، فروردین ۲۶

مسابقه پرتاب موشک کاغذی و اون حرفا

راستش گیر دادن از نوع جدید تو مرام ما نیست؛ اما انگار بعضی از این دوستان برنامه ریز نمی خوان ماجرا رو تو این روزای آخر عمر دولت دکتر !! به خیر و خوشی خاتمه بدن.
قبلنا
 یادم می آد وقتی کلاس سوم راهنمایی بودیم ما رو زوری بردن به اردوی آموزشی تفریحی، نظامی، درسی و... توی اطراف کرج!! شب پیش از خواب، اومدن گفتن شما، شما، شما و شما امشب تا صبح نگهبان هستین و باید توی محوطه ی اطراف ساختمان(کاخ هوشنگ انصاری در مهرشهر) نگهبانی بدین، مام تو عالم نوجوونی و سر پر شور  و جوزدگی و این حرفا فک می کردیم الانه یه ژ3 می دن دست مون تا باهاش برا بچه محلا مون پز بدیم، وقتی نصفه شب بیدارمون کردن بریم سر پست دیدیم نگهبان قبلی یه چماق که از قد خودمونم بلند تر بود تحویل ما داد و گفت: بیا اینو بگیر اگه یه وقت سگی، شغالی ، چیزی بهت حمله کرد بتونی از خودت دفاع کنی، ما که هاج و واج مونده بودیم خلاصه دو سه ساعتی با همون سلاح سرد سر کردیم تا نوبت نگهبان بعدی بشه، می خوام بگم که چنین برنامه ریز هایی داشتیم اون وقتا ما...
فعلنا
حالا بعد از 30 سال خبردار شدیم مسئولین اموزش و پرورش یکی از استانای کشور(نمی دونم شاید همه جا همین کارو کرده باشن) دست به یه ابتکار خلاقانه زدن و اومدن به ظاهر در سالروز هسته یی شدن کشور!! بچه مدرسه یی ها رو بردن «مسابقه موشک کاغذی پرونی»، عنوان رو داشتین؟؟، التفات فرمودین؟؟، مسابقه موشک کاغذی پرونی!! آدم یاد پیتزا پپرونی می افته با اون طعم و مزه ی تندش، البته این نوع مسابقه همینجوری شم تند و تیز هست، یکی نیست بگه بابا آقای وزیر، آقای مدیرکل، آقای رییس آموزش و پرورش همون شهرستان، به جای
برگزاری این نو «پروپاگاندا» لطف کنین معوقات همون معلمینی رو که زوری بردین بالا سر این بچه ها تا مسابقه بدن رو بدین تا بندگان خدا مجبور نباشن این ماه رو به ماه بعد وصله پینه کنن و جیب شون رو با سوزن نخ بدوزن...
بعدنا
من موندم بعدنا که این حضرات تشریف شون رو ببرن این بچه ها که عادت کردن«مثل» همه چی رو داشته باشن به جای موشک هوا کردن باید با چه پدیده ی دیگه یی بازی کنن؟؟
من نوشت: اون قدیما با چماق می تونستیم حداقل از جون مون دفاع کنیم، با این موشکا حتا نمی شه بینی مون رو تمیز کنیم!!
خوابگرد فداتون

چهارشنبه، اسفند ۲۳

زنده باد بهار..


 
این روزا بسیار از دوستان گیر داده اند که دکتر چه چیزی در  استاد مشایی دیده  که این طور واژه های بسیار بسیار بسیار بزرگ نثار مغز ایشون می کنه؟ جهت اطلاع رفقای سابق عرض می کنم لابد یه چیزی دیده  که این جوری نثار!! می کنن دیگه، مگه ندیدین و نشنیدین که دکتر احمدی نژاد فرمودن: 27 سال است افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کرده ام و...
خب، توی 27 سال می شه خیلی چیزا را دید! مثلا می شه گفت: اون وختا گاهی اوقات محمود می رفته حوالی رامسر، خونه ی  رحیم اینا ! اون وقت دو تایی می زدن به جنگل و ساعتها خوش بودن با هم، می شه سبزی رو دید، برگا رو دید، می شه حتا ستاره ها رو شمرد، می شه گِل بازی کرد، اصلن می شه بها رو دید! آهان شاید واسه همینه که هی می گن زنده باد بهار، زنده باد بهار! آخه به کسی چه ربطی داره منظورشون چیه؟!
یا شایدم چون پسرو دختر اینا با هم تو یه خونه زندگی می کنن این جوری با هم شیلنگ تخته می ندازن، کسی چه می دونه خب! والله هر چی! اصلا این بهار چیز بدی نیست، تازه خوب هم هست، می شه تو بهار انتخابات برگزار کرد، یه عده رو به هوای  اینکه مش رحیم تبدیل به اپوزیسیون شده کشید پای صندوق، می شه تنور گرم کرد و نون چسبوند، اصلن خیلی کارا می شه با بهار کرد، می شه قبل از بهار عیدانه داد، بعد یارانه رو کمی دیرتر داد، می شه کاری کرد که ملت پراید رو شیش برابر قیمت بخرن و فک نکنن خرن، می شه کاری کرد هیشکی نفهمه وقتی می گن بهار، در آستانه ی بهار آجیل رو باید سه برابر بهار پارسال خرید، اصلن خیلی کارای دیگه! به من و شما چه مربوط؟!!
خوابگرد

سه‌شنبه، اسفند ۲۲

دل و دماغ


راستش دیگه دل و دماغ نیس، نه که نباشه، حالش نیس! یعنی هس؛ اما از بس زیاده ادم نمی دونه از کدوم بنویسه! از اوضاع پراید بنویسه یا پسته!! مثلا بنویسیم وقتی خاتمی رفت به جمیله شیخی خدا بیامرز جایزه داد، همین آقایون که حالا همه کاره اَن! شلوارش رو پرچم کردن از پاستور تا پسیخان راه رفتن، اما حالا خودشون می رن اون سر دنیا ننه ی «چاوز» رو بغل می کنن و ذکر مصیبت می کنن... آخه این جوری که نمی شه هر وقت دلتون می خواد هر کاری می کنین و اون وقت یه ببویی مثه خاتمی ... ای بابا ما رو چه به سیاست ؟! گفتم که تا دهن وا می کنیم می شیم سیاسی! خواستم فقط به اطلاع برسونم نبود ما دلیلش سوژه ی زیاده و البته میله هایی که دیگه پشتش جا برای هیشکی نیس...
تا بعد - خوابگرد